لیلی با من است 🇵🇸

بنواخت نور مصطفی، آن آستن حنانه را / کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو حنانه شو

لیلی با من است 🇵🇸

بنواخت نور مصطفی، آن آستن حنانه را / کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو حنانه شو

لیلی با من است 🇵🇸

یه گوشه ی امن کنار ضریحت برای من :)
[جنونی بالحسین دلیل عقلی ]

طبقه بندی موضوعی

دختری با روبان سفید

پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۴۰۱، ۰۱:۲۱ ق.ظ

چرا؟ بعضی وقت ها دلتان نمی خواهد چیزی بخوانید؟ مثال کتابی، چیزی؟

سیم زار بانو گیج می‌شود: نه! بدون سواد هم می دانم چه طوری فسنجان درست کنم. مادرم می‌گفت توی کتاب‌ها همه‌اش بدبختی و بیچارگی است.

مادر آقاجان ســرک می‌کشد توی آشپزخانه و با سیم زار بانو احوال پرسی می‌کند. احترام نمی‌داند چرا مادربزرگش این قدر ســیم زار بانو را دوست دارد. احترام آرام در پشــتی آشــپزخانه را باز می‌کند و پشــت در غیبش می‌زند. انباری، دیوار به دیوار آشــپزخانه اســت و تویش پر است از گونی‌های برنج، روغن، چراغ‌های خوراک پزی و پریموس‌های از کار افتاده. و قفســه‌ای پر از کتاب‌های قدیمی و کهنه و ورق ورق شده که از پدر آقاجان به ارث مانده. تنها روشنایی‌اش، نور کمی است که از پنجره نزدیک سقف می‌تابد. احترام شمع را روشــن می‌کند و روی چوبی، کنار شمع‌های آب شده دیگر می‌چسباند. نور شــمع جانی به انباری می‌دهد وچیزها شکل و شمایلی می‌گیرند و زنده می‌شــوند. احترام کتابی از قفسه برمی‌دارد و باز می کند. واژه‌ها را به سختی هجـی می کند؛ اما همین کار، هیاهوی بیرون را از خاطرش پاک می‌کند و او را به دنیای دیگری می‌برد.

 

 

پ.ن: این کتاب(دختری با روبان سفید)یکی ازبهترین کتاب هایی بود که توی دبستان خوندم:)و همیشه حس میکردم شیرین و احترام هر کدوم یه بخش هایی از شخصیتشون مثل منه...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۱۱/۱۳
معتاد چایخونه ی حرم

نظرات  (۱)

کدوم کتاب؟ 😐

پاسخ:
دختری با روبان سفید
روی عنوانه:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی