لیلی با من است 🇵🇸

بنواخت نور مصطفی، آن آستن حنانه را / کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو حنانه شو

لیلی با من است 🇵🇸

بنواخت نور مصطفی، آن آستن حنانه را / کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو حنانه شو

لیلی با من است 🇵🇸

یه گوشه ی امن کنار ضریحت برای من :)
[جنونی بالحسین دلیل عقلی ]

طبقه بندی موضوعی

عید، شب، مردم، حال خوب

جمعه, ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۴۸ ب.ظ

مامان مدام، این هفته توی تماساش میپرسید: خب چی شد؟ رفتی جشنی، جایی؟ قبلا ها اصلا براش موضوعیت نداشت که من مجلس روضه می‌رم، نمی‌رم یا مثلا مولودی یا جشن یا مراسمات مذهبی شرکت می‌کنم یا نه. چون قبلا  بهم می‌گفت حالا این دفعه نرو سری بعد، حالا این بار رو بیخیال بشو.( البته بابا نظرش که کلا فرق داشت :))) اما مامان صرفا میگفت نرو) و من هم به دلایلی سریع قبول می‌کردم و بیخیال می‌شدم. اما الان می‌دونه حال من اینجوری خوبه. اگه مراسم مذهبی باشه سعی می‌کنم وقت براش خالی کنم که برم. اگر درس داشته باشم، میخونم که عقب نیفتم. اگر کاری رو دوشم باشه انجام می‌دم و زیر مسئولیتم نمی‌زنم. و مهم تر از اینکه بهشون ( که مطمئنم خود اهل بیت انداختن به دل پدر و مادرم و کمکم کردن) ثابت کردم که من برام این مجالس مهمه! برام اهمیت داره. بهشون(بدون بی احترامی و صدا بلند کردن) وقتی می‌گفتن نرو، میگفتم نه و می‌خوام برم. طول کشید تا بهشون ثابت شد که من این مسائل برام موضوعیت داره! حالا دیگه مامان خیلی منِ الان رو پذیرفته. حتی برای دعای عرفه خودش زنگ زد و گفت برم مراسم. منی که تقریبا بیخیال رفتن شده بودم ولی با تماس مامان به دلم افتاد که برم. این سری هم بهش گفتم میرم مراسم. 

خیلی به این جشن ها احتیاج داشتم. جشن رو همدانی های محترم توی بلوار ارم برگزار کرده بودن. یه خیابون بلند پر از ایستگاه صلواتی و به شدت شلوغ! یعنی اوضاع طوری بود که من بین ملت فشرده شده بودم :)) همه چی هم داشتن‌. غرفه ی نقاشی، پاسخگویی و مشاوره دینی، عکاسی و...

همه چیز بود ولی اینقدر پیاده رو باریک بود که ادم نمیتونست درست غرفه هارو ببینه‌ و بی نظمی شدیدی بود. اماااا به شدت به من خوش گذشت :))) من بین مردم بودن رو دوست دارم. کنار مردم قدم زدن رو...آدم های مذهبی رو..احساس امنیت میدن‌ :) یه غرفه بود بادکنک پخش می‌کردن. سوژه بود :))) ملت هجوم برده بودن سمت بادکنک ها و من داشتم ریسه می‌رفتم از خنده. از هر گروه سنی ای که بگین اونجا بود واسه بادکنک :))) طرف بهش میخورد پنجاه سالش باشه یجوری خوشحال بود بادکنک گرفته انگار مدال طلا برده بود. من سر اون غرفه خیلی خندیدم. یکی دیگه از غرفه ها، کنجکاو شدم ببینم چی‌کار می‌کنن. از یکی از خانمای اونجا پرسیدم. یه نگاهی( که قشنگ توش داد میزد تو اینجا رو اشتباه گرفتی عزیزم) با لبخند بهم انداخت و گفت: به خانمای باردار اینجا رزق میدیم =)) و منم خیلی نامحسوس دور شدم از اونجا :) کنارش هم معاینه ی پزشکی رایگان انجام می‌دادن و من لذت بردم واقعا. خدا خیرشون بده‌. خلاصه امشب مولا دل ما رو خیلی شاد کرد و حالم خوب شد.. ممنون بابا جان :))

عیدتون هم مبارک :))

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲/۰۴/۱۶
معتاد چایخونه ی حرم

نظرات  (۳)

۱۶ تیر ۰۲ ، ۲۳:۴۹ ماهی نیلی

اصلن لبخندی که حضرت امیر(ع) به لبای آدم بنشونه یجور دیگه شیرینه :)

 

پاسخ:
حرف حق :)
۱۷ تیر ۰۲ ، ۰۴:۵۷ پرستوی عاشق

سلام بر حنانه جان

عیدت مبارک گل بانو

چقد خوشحالم بابت حال خوب مطلبت. الهی همیشه دلت شاد باشه به برکت ائمه ❤️

منم چند وقتیه غم هایی دارم که حس میکنم آزارشون گاهی از ظرفیتم بیشتر میشه (البته که این حس منه و لا یکلف الله نفسا الا وسعها) و این روزای عید که مخصوصا خیلی غمگین بودم متأسفانه همه ش فکر میکردم به روایاتی که توشون اشاره کردن دارایی اصلی ما شیعیان همین حب اهل بیتع و تا وقتی این سرمایه رو داریم هیچی کم نداریم و هیچی زمینمون نمیزنه.... دلم خیلی خوش بود به این موضوع....

ممنون ازت که حال خوب دادی بهمون با این پستت 🤗🤗🤗

پاسخ:
سلام به شما پرستو خانم عید شمام مبارک😍
درک میکنم حالتون رو.... و خیلی جاها همین حب اهل بیت بوده که نجات داده.. واقعا خوشبحال ما شیعه ها که ائمه رو داریم :) تسکین دهنده ی بی منت برای قلب های شکسته هستن :) 
ان شاءالله که همیشه حال دلتون خوش باشه و غم از زندگیتون به دور و نگاه اهل بیت به زندگیتون به حق مولا ❤️
۱۷ تیر ۰۲ ، ۱۳:۰۱ پسر انسان

اللهم اجعل محیا محیا محمد و آل محمد صلوات الله علیهم

یک وجه آن می تواند این باشد که من با شادی اهل بیت شادمان شوم و با غصه های ایشان غصه دار.

این هم رماتبی دارد

یکی هست می سوزد در این غصه و از ته دل شادمان می شود برای شادی

یکی هم هست نه حواسش پرت است دلش هنوز مستقر نشده اما ادا که می تواند در بیاورد

ما در گریه تباکی داریم کنار بکا، گریه ات نیامد نسوختی خودت را به گریه بزن، قبول است

 

ان شاء الله در شادی اهل بیت شادمان و مسرور باشید

پاسخ:
بله درسته
امیدوارم از عمق جان همه ی احوالات ما به احوالات اهل بیت گره بخوره
به خصوص حال صاحب الزمانمون...
متشکرم‌. همچنین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی