لیلی با من است 🇵🇸

بنواخت نور مصطفی، آن آستن حنانه را / کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو حنانه شو

لیلی با من است 🇵🇸

بنواخت نور مصطفی، آن آستن حنانه را / کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو حنانه شو

لیلی با من است 🇵🇸

یه گوشه ی امن کنار ضریحت برای من :)
[جنونی بالحسین دلیل عقلی ]

طبقه بندی موضوعی

پلان آخر

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۴۰۲، ۰۱:۴۴ ق.ظ

توی یه زندان تاریکه و فقط یه باریکه ی نور افتاده تو زندان.

بهش میگن زندان نفس.

گیر افتادم توش و گریه میکنم. ولی یهو یه نفر من رو مثل دختر خودش توی آغوش میگیره و من تو بغلش گریه میکنم.

با هق هق میگم: منو بخر آقا.. سخت گرفتار خودمم...

سید الشهدا در حالی که آرومم میکنه میگه: ارفع رأسک... من خریدارتم...

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲/۱۰/۲۶
معتاد چایخونه ی حرم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی