لیلی با من است 🇵🇸

بنواخت نور مصطفی، آن آستن حنانه را / کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو حنانه شو

لیلی با من است 🇵🇸

بنواخت نور مصطفی، آن آستن حنانه را / کمتر ز چوبی نیستی، حنانه شو حنانه شو

لیلی با من است 🇵🇸

یه گوشه ی امن کنار ضریحت برای من :)
[جنونی بالحسین دلیل عقلی ]

طبقه بندی موضوعی

من به پات می‌مونم!

يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۵۵ ب.ظ

میگه میخوام این رژیم سرنگون شه، ایران خیلی خوبه ولی تا وقتی این رژیم هست پیشرفت نمیکنه.

گفتم خب اگه بهت یه بلیط بدن که بری خارج قبول میکنی؟

گفت: مگه مرض دارم قبول نکنم؟ با سر از ایران میرم. اخه ایرانم شد جا؟!

ناخوداگاه پوزخند زدم. به تموم آرمان های دروغین و نداشته‌شون. به اینکه فقط لب و دهنن. 

آخه تو اگه ایران رو میخواستی که توی سختی هاش پاش میموندی، اگه ایران رو اینشکلی نمیخوای پس خودت باید تلاش کنی عوضش کنی.

اگه واقعا عاشق ایرانی که خودت هم میدونی نیستی پای ویرانی ها و آوارگی هاش نمی‌مونی و جا نمی‌زنی.

ادم های زیادی رو میبینم که لب و دهن وار حرف می‌زنن و اگر یه هواپیمای خالی بهشون بدن در عرض دو دقیقه پرش میکنن و سریع فرار میکنن و در میرن.

اما یادم میاد به اون سالای سرد که بهار رخت بسته بود و مردم دست خالی بودن و هیچی نداشتن جز خدا!

نه صفحه ی مجازی ای بود واسشون، نه کشورای خارجی و سلبریتیاشون بودن که انقلابشونو حمایت کنن.

اما خدا برای اون ها بس بود. برای اینکه وضعیتشون رو عوض کنن.

خدا! خدای مستضعفین...

خدایی که میگه از تو حرکت و از من برکت :)

اگه پیروز شدن، اگه برنده شدن و انقلابشون رو حتی الگوی کشورای همسایه هم کردن به خاطر این بود که پشتش خدا بود.

میدونم که یه سری لباس پیغمبر به تن کردن و کارنامه ی فسادشون سیاه تر از سیاهه، می‌دونم یه عده یقه هاشونو تا زیرگلو خفتی بستن و تریپ حاج آقا برادر برداشتن و همینا دارن تیشه به ریشه ی دین می‌زنن.

میدونم دزد زیاده، میدونم دشمن دوست نما زیاده، میدونم نفاق و دورویی هم تو این مملکت زیاده ولی!

نمیخوام این کشور رو رها کنم. نمی‌خوام ببینم دوره، دوره ی اینجور آدما بمونه.

نمیخوام عین سیب زمینی بشینم و منتظر بمونم شرایط عوض بشه.

میخوام پای این وضعیت بمونم. دردای کشورم رو به جون بخرم و واسش تلاش کنم. دردای همین نظامی که بهش میگین قاتل و هزارجور اسم روش گذاشتین.

میخوام حتی شده با یه قدم کوچیک برای این کشور کاری کنم.

که حداقل اگه نشد بگم من خواستم و تلاش کردم ولی نشد.

بگم من جنگیدم واسه‌ش.

بیا بی انصاف نباشیم.

چندبار خودمون به خودمون رحم کردیم و خوب خودمون رو خواستیم؟ 

چند بار شده به نیت سربلندی ایران کاری بکنیم؟

چند بار تو جاهای حساس واسه کشورمون کاری کردیم.

اگه تو اعتراض داری منم دارم. ولی من می‌خوام درستش کنم. نه اینکه فرار کنم. 

این خاک هنوزم بوی خون میده.. خون شهدایی که رفتن و حالا نوبت من و توعه که سهممون رو ادا کنیم. اصلا رد خون که پاک نمیشه! رد خون مظلوم!

بیا با هم پاش وایسیم... پای این کشور پای این آرمان..پای این عقیده!

 

 

.

.

 

پ.ن: شرمنده که خیلی قلم توانایی ندارم ولی کری خوندن که بلدم :)!

 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲/۱۱/۲۲
معتاد چایخونه ی حرم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی